متن آهنگ باد خزان وزان شد چهره گل نهان شد محمدرضا شجریان

شزباد خَزان وَزان شُـد چهره گُل نَهان شُـد

طلایه لشکر خَـــزان از دو طرف عَیان شُــد

چو ابر بَهمن زِ چشم من چشمه ی خون روان شُـد

ناله ها مرغ سحر در غَمِ آشیان زد

آشیان سوخته بین مَشعله در جَهـان زد

خُـدای من مشعله در جَهان زد

خُدا خُدا داد داد زِ دست اُستاد داد آه

که بسته رُخ شاهد مَه لقا را

فُغان و فَریاد وای زِ جور صَیاد واای آه

که داده فَتوای فَنای ما را

سوی بی دلان نظَر نداری وَز اسیر خود خَبر نداری

و چه کُنم از غَم بی قراری خسته شُد دِگر دیده زِ بیداری

بیا مَه من رویم از این وَرطه جان سِپاری


https://musicdel.ir/single-tracks/178607/#gsc.tab=0